کد مطلب:33674 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

حق در انحصار قوم خاصی نیست











اصلا این اعتقاد كه آدمی حق را در اختیار قوم خاصی بداند و دیگران را از فهمیدن آن عاجز و لذا از اظهار آن محروم بداند، معلول دو امر است: نخست ناشی از بد شناختن نحوه ی جریان امور در اجتماعات و دوم ناشی از نوعی بدبینی نسبت به نهاد بشر.

اما از سوی دیگر اگر عرصه ی تنازعات و تضاربهای حق و باطل بسیار گسترده و فراخ شوند، حق در این میدان لگدمال و گم خواهد شد. ما از این سو نیز نگران هستیم. اگر حد و حدود این نزاع و تضاربها معین نباشد، ممكن است كه اقوال ناسنجیده و نا حق بسی بیشتر از سخنان حق و سنجیده شوند. همچنان كه بیان شد، هیچ گاه حق گویی و حق پردازی پا به پای یاوه گویی و یاوه نویسی و یاوه پردازی آدمیان رشد نكرده است. و بیش از آنكه عقل و دیانت و حكمت بر آدمیان فرمانروا باشد، شهوت و غضب و مطامع و منافع بر آنان حاكم بوده است. و چه بسیار تاریكی ها و

[صفحه 247]

سیاهی ها كه از این مجرا برای آدمیان پدید نیامده است. به واقع این نیز از مشكلات روزگار ماست كه ابزارهایی بوجود آمده اند كه به نحو ناموزونی تناسب میان رشد و تولید اندیشه را از یك سو و قدرت سخن پراكنی و تندیع اندیشه را از سوی دیگر بر هم زده اند و این امر دوم را در ضریبهای بزرگ ضرب كرده اند. در اینجا نیز عنصر قدرت، فساد متناسب با خود را پدید آورده است. این سخن بسیار درستی است كه قدرت، فساد می آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق می آورد. قدرت البته فقط در قدرت سیاسی و نظامی و حكومتی منحصر نیست. فی المثل پول یا مطبوعات نیز از جنس قدرتند. هر كجا كه این قدرت انباشته شود باید منتظر بروز آفات و مفاسد متناسب با آن نیز بود. قدرت پخش و ترویج اندیشه ها و انباشته شدن آنها، آنچنان كه در عصر حاضر وجود دارد نیز فسادهای مناسب و ویژه ی خود را ایجاد كرده است.


صفحه 247.